به گزارش مشرق به نقل از خراسان، ساعت 4بامداد دوم ارديبهشت امسال مأموران کلانتري 109 بهارستان از طريق مرکز فوريت هاي پليسي 110 در جريان وقوع يک سرقت مغازه در خيابان منوچهري قرار گرفتند. با حضور مأموران کلانتري در محل و بررسي دقيق آدرس اعلام شده از سوي مرکز فوريت هاي پليسي مشخص شد که دو سرنشين يک دستگاه خودرو سواري ، به بهانه خرابي خودرو اقدام به تخريب قفل در مغازه و سرقت از آن کرده اند که بلافاصله مأموران موفق به دستگيري يکي از سارقان به هويت "مصطفي . ش" ( 35 ساله ) شدند.

با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسراي ناحيه 12 تهران ، پرونده براي رسيدگي تخصصي در اختيار پايگاه هفتم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. با انتقال متهم به پايگاه و آغاز تحقيقات ، وي به مشارکت در سرقت مغازه عتيقه فروشي اعتراف و ديگر متهم متواري پرونده را نيز به هويت "رضا . ق" ( 48 ساله) به مأموران معرفي کرد.

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از مدتي پيش و به عنوان راننده، به استخدام رضا. ق در آمدم تا اين که پس از گذشت چند ماه رضا به من پيشنهاد داد تا از يک مغازه عتيقه فروشي در خيابان منوچهري سرقت کنيم و من نيز قبول کردم تا با او همکاري کنم.با توجه به اعترافات صريح متهم و شناسايي هويت سارق دوم ، کارآگاهان پايگاه هفتم با شناسايي مخفيگاه "مصطفي . ش" در اتاق کوچکي در طبقه دوم ساختماني در خيابان منوچهري ، اين محل را تحت مراقبت قرار دادند و سرانجام روز بعد از سرقت زماني که متهم قصد داشت تا عتيقه جات مسروقه داخل مخفيگاهش را به مکان ديگري انتقال دهد، وي را دستگير کردند و در بازرسي از مخفيگاه متهم علاوه بر کشف اموال سرقت شده از داخل مغازه عتيقه فروشي شامل چندين جلد کتاب دست نويس قديمي و .... ، موفق به پيدا کردن چندين سکه و همچنين کوزه هاي متعلق به دوران ساسانيان از مخفيگاه متهم شدند .

با دستگيري "مصطفي . ش" وي صراحتا به سرقت از مغازه عتيقه فروشي با طرح و برنامه از قبل طراحي شده اعتراف کرد و در خصوص نحوه شناسايي مغازه عتيقه فروشي نيز به کارآگاهان گفت : چندين سال است که در اتاق کوچکي در طبقه دوم ساختماني در خيابان منوچهري زندگي مي کنم و به همين دليل، با تعداد زيادي از کسبه خيابان منوچهري آشنا و دوست هستم ؛ گاهي اوقات که با کسبه و مغازه داران خيابان منوچهري در حال صحبت کردن بوديم ، در خصوص شغل و ميزان درآمد ديگر کسبه خيابان منوچهري نيز صحبت مي شد که در ضمن همين صحبت ها ، در خصوص نگهداري عتيقه جات در يکي از مغازه هاي خيابان منوچهري اطلاع پيدا کردم و پس از اطمينان از موضوع ، تصميم به سرقت از اين مغازه گرفتم.